بستن
از دفتر فیلم

هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند

هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند

دیروز در سینما پردیس زندگی – سالن 2 سانس 15:30؛ فیلم هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند رو تماشا کردم. از 10 به این فیلم 8.5 نمره می‌دهم.

بطور کلی می‌تونم بگم فیلم خوبی بود. هرچند ضعف‌هایی در فیلم بود اما نوشته خوبی داشت و البته داستان بهتر می‌تونست در انتها تمام بشه. نمی‌گم خوب تموم بشه یا شیرین تبرعه بشه، اما 10 دقیقه انتهایی فیلم اضافه بود و می‌تونست نباشه و پایان باز برای فیلم شاید بد نبود و مثلاً برادر مقتول رو به جرم قتل یا مورد مشابه مراد دستگیر می‌کردند! یا حتی پدر و مادر دختر بچه‌ی نجات یافته از دست مقتول در جلسه آخر دادگاه حضور پیدا می‌کردند یا حداقل هرچیز دیگه‌ای که 10 دقیقه کلیشه‌ای انتهایی اضافه نباشد! البته اگر برادر مقتول همون مراد بود به نظرم شاید میتونست داستان بهتری از آب در بیاد !!

البته نباید خیلی از فیلمی که هدفش یک موضوع اجتماعی و یک فرهنگ غلط جامعه (آبرو داری) هست انتظار باشه که خیلی موارد رو بیان کنه.

بدون شک شیرین نباید اون مرد رو می‌کشت! اگر قرار باشه شیرین به خاطر قتل تبرعه بشه که دیگه سنگ روی سنگ بند نمی‌شه!

مراد هم به سزاش میرسه! هرچند کم هستش برای این شخصیت اما اون هم بیمار هست و نباید فراموش کرد!

پیام فیلم هم که بعد از چندین دقیقه اندوه توسط خانم وکیل به صراحت بیان می‌شه!

تبلیغات سامسونگ هم که خیلی تو چشم نبود اما مشخص بود که مشاوران تبلیغاتی کارشون رو خوب بلد هستن!

از نظر فیلمبرداری باید گفت خیلی امتیاز بالایی نداشت اما بسته‌ها و فضاهای اطراف تصویر، من رو یاد برخی فیلم‌های قدیمی همین کارگردان انداخت!

موسیقی فیلم و افکت‌ها فوق‌العاده بودن.

همه بازیگرها خوب بازی کردن. طناز طبابایی هرچند خیلی خاص نبود اما نقشش رو خیلی خوب بازی کرد. بجز یکی دو صحنه عالی بود و از سینمای ایران فراتر عمل کرد. همه بجز نامزد شیرین بازیگرهای شناخته شده‌ای بودند! حتی افرادی که دیالوگی نداشتند یا یکی دو پاراگراف دیالوگ داشتند! البته نباید از بازی خوب بابک حمیدیان و نقش منفی فیلم هم چشم پوشی کنیم! بسیار خوب نقش رو درآورده بود. شهاب حسینی هم که یکی از عادیترین فیلمهاش باید بوده باشه !!!

خطاهایی هم در فیلم بود که خب در فیلم‌های ایرانی این‌ها اشکال نیستند!

توی سینما هم که پشت ما یک دسته خانم مسن بودن که با دیدن بابک حمیدیان بیچاره، بلند و بلندتر فحش‌های چیز دار می‌گفتند! تازه چیپس و پفک هم می‌خوردند!

در مجموع شروع خوب فیلم و جذب بیننده برای توجه به فیلم در نیمه ابتدایی فیلم عالی بود اما از نیمه انتهایی فیلم و قسمتی که شهاب حسینی که همسرش رو مثلاً از دست داده و دختری 8 ساله داره و لحظه‌ای برای آینده دخترش نگران می‌شه باید بگیم افت فیلم از همون دقایق آغاز شد و در انتها هم که گفتنی نیست.

پیشنهاد نمی‌کنم این فیلم رو حتماً ببینید هرچند اگر ببینید هم ضرری نمی‌کنید. اما پیشنهاد می‌کنم پس از انتشار نمایش خانگی این فیلم حتماً تماشایش کنید.

اما دو شاه دیالوگ در این فیلم بود:

یکی در اولین صحبت‌های شیرین در مقابل وکیل و بازپرس (مریلا زارعی و شهاب حسینی) بود که گفت:
من فقط هشت سال‌ام بود.

دومیش هم توی دادگاه و آخرین صحبت‌های شیرین بود که گفت:
من سال‌ها پیش کشته شدم. روح من کشته شد. همه‌ی این سال‌ها با شک و ترس و نفرت زندگی کردم. نفرت از همه‌ی مردها. حتی با خودم گفتم ازدواج نمی‌کنم. اصلاً مگه همه‌ی دخترا باید عروسی کنن؟! "برمی‌گرده سمت نامزدش که عاشقشه و با چهره در حال گریه بهش می‌گه: "تو از کجا پیدات شد آخه؟"

BLOG COMMENTS POWERED BY DISQUS
درحال بارگیری...
درحال بارگیری...