بعد از تموم شدن دوره کاردانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند و آشنایی با دوستان بسیار خوب (بیش از 500 نفر در رشتههای مختلف و مقاطع مختلف که باهاشون آشنا شدم) در پرند وقتش بود که به دانشگاه دیگهای برم برای ادامه رشته نرمافزار و گرفتن مدرک کارشناسی نرمافزار!
پرند دانشگاه خوبی بود اما یک مشکل بزرگ داشت و اون هم شکل ارائه واحدها بود که حتماً دانشجو در بهترین شرایط باید سه روز دانشگاه میبود و عموماً هم باید 4 یا 5 روز به دانشگاه میرفتیم! کلاً هیچوقتی واحدها جوری ارائه نمیشدن که دانشجو اذیت نشه. حالا این بماند که کاری میکردن که نتونی 4 ترمی تموم کنی و باید 5 یا 6 ترم میشدی، چون واحدها رو جوری ارائه میکردن که ... ! به هر حال تموم شد رفت و خلاص شدیم از دانشگاه آزاد پرند که تجربههای خوبی رو هم به همراه داشت و ... . بگذریم ... . نمیخوام در مورد دانشگاه پرند صحبت کنم.
از مهر 92 در دانشگاهی قبول شدم که در شهر آبیک نزدیک به هشتگرد (جاده کرج-قزوین) و 50 کیلومتری قزوین و کرج دارم میرم. دانشگاه کوچیک و خوبیه. هرچند حس یک دانشگاه رو نداره و شبیه دانشگاههای غیرانتفاعی دیگه کشور هست و ساختمون اداری و مسکونی رو کردن دانشگاه اما خب بهش میگن دانشگاه.
اسم دانشگاه هم که عنوان مطلب نوشته شده و آ.ب.آ یا آبا گفته میشه که هنوز کسی اطلاع دقیقی از دلیل نامگذاری به این عنوان نداره و در کرج و هشتگرد هم با این نام موارد تجاری مختلفی در جریان هست!
اینجا هم تعداد پسرها نسبت به دخترها مثل دانشگاه پرند کم هستش. بطوریکه 75 درصد کلاس دختر هستن! عموماً هم معدل همکلاسیها بالا هست. من با معدل 17 کاردانی خجالت میکشیدم اول بگم بین اون همه معدل 19 و 20 کلاس که معدلم چند هست. نمیدونم شاید توی پرند به ما بد نمره میدادن که من توی پرند از نظر معدل خوب، رو به بالا بودم اما اینجا الان بد، رو به بالا حساب میشم! البته اگر فرض کنیم همه واقعیت رو گفته باشن و تحت جو شنیدن چند معدل اول، بقیه خودشون رو روی نمودار نبرده باشن!
الان که ترم دو هستیم 20 واحد داریم در دو روز و چند نفری هم هستن که 24 واحد در سه روز دارن! واقعاً برنامه ریزی که مدیر گروه (مهندس امیر گلچینی) کرده و همکاری که کارشناس گروه (خانم اشرفی) با بچهها داره خوب هست. توی پرند نمیشد با مدیر گروه حرف زد! هرچیزی بهشون میگفتی جواب این بود که شما دانشجویید و وظیفه دارید و ...! انگار صدای ضبط شده داشتن این متن رو. اصلاً احترام دو طرفه نبود و همیشه ما باید به اونها احترام میگذاشتیم!
اینجا هم مثل همه دانشگاههای دیگه استادهای بی مسئولیت دیده میشن! مثلاً ترم قبل یک استادی داشتیم که برگهها رو صحیح نکرده و از روی شناختی که از دوره کاردانی روی چند نفر داشته به اونها نمره عالی داده و بقیه رو با نمرات 13 یا 14 یا 15 پاس داده. اما من مطمئن هستم نمره برگهام بین 18 الی 20 هست. (اگر اون استاد گرامی به این مطلب که نوشتم رسید بهتره بدونه من همیشه آخر امتحان از برگه پاسخنامه عکس میاندازم مگر اینکه مراقب، آدم بیش از حد حساسی باشه و اجازه اینکار رو نده!)
به همراه دوستان، ترم اول خیلی گشت و گذار نواحی آبیک داشتیم و عکسهای زیادی داریم که توی فیس بوک و اینستاگرام منتشر کردمشون و حتماً بعد از ترم آخر، بهترین عکسهای دوران تحصیل توی آبیک رو همینجا منتشر میکنم.
از نظر هزینه هم باید بگم که واقعاً دانشگاه آزاد الان سنگین تموم میشه و بهتره آدم، غیر انتفاعی درس بخونه! دولتی و رایگان هم که با توجه به ورودی کم این نوع دانشگاه و رقابت سخت خودش کلی هزینه لازم داره برای قبول شدنش. اما اگر قرار باشه ارشد بخونم سعی میکنم پیام نور باشه تا با همه نوع دانشگاه توی ایران سر و کله زده باشم.
آبیک شهری کوچیک هست. انقدر کوچیک که از ابتدا تا انتها فقط 4 تقاطع دیده میشه و دو میدان که ابتدا و انتهای شهر هست. کل شهر شاید در مقیاس به اندازه محله پونک - سردار جنگل تهران باشه و یا حتی کوچکتر. از نظر زمان رفت و برگشت با پرند تفاوت چشمگیری نداره با این تفاوت که اینجا سرویس داریم و پرند اتوبوسهایی با رانندههایی با بیماری روانی و تاکسیهایی که ناز دارن (توی کشور ما وقتی مشتری زیاد باشه همین میشه)
خلاصه همه اینا رو گفتم که با شهری به نام آبیک-قزوین و دانشگاه غیرانتفاعی آبا آشنا بشید و اگر از جاده کرج-قزوین رد میشدید و بعد از دیدن کارخانه سیمان آبیک که روی جاده، نقالههاش دیده میشن تابلو دانشگاه آ.ب.آ رو دیدید بگید: دانشگاه مهدی اینجاست :دی
BLOG COMMENTS POWERED BY DISQUS